جدول جو
جدول جو

معنی لیلی جان - جستجوی لغت در جدول جو

لیلی جان
آوازی است
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

محلی در راه رامسر به رشت
لغت نامه دهخدا
(لَ لی)
دهی جزء دهستان اوزوم دل بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در 9500گزی شمال ورزقان و 9500گزی شوسۀ تبریزبه اهر. کوهستانی و معتدل. دارای 103 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ لا نُ)
شاعره من شواعر الترک ولدت فی استانبول و تثقفت ثقافه رفیعه و توفیت سنه 1264 هجری قمری (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام رود خانه کوچکی است میان رودسر و در حدود دومیلی شیره رود. (سفرنامۀ رابینو ص 18 انگلیسی و ص 38 ترجمه فارسی)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
خواجه علی جان، وی از بزرگان خراسان بود. و در سال 928 هجری قمری از جانب امیرخان، با چند تن از بزرگان دیگر نزد طهماسب میرزا رفت. (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 594 شود)
لغت نامه دهخدا
دلیجان، قسمی ارابه مربع مستطیل از تخته برای بردن مسافرین، (یادداشت مرحوم دهخدا)، رجوع به دلیجان شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 47هزارگزی جنوب باختری آمل و سه هزارگزی خوشواش. کوهستانی و سردسیر. دارای 85 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شال بافی و راه آن مالرو است. در زمستان عده ای به قریۀ آغوزبند میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
خواننده ی آواز لیلی جان
فرهنگ گویش مازندرانی